لایحه افزایش سن بازنشستگی در فرانسه به مراحل پایانی تصویب رسیده است. ظرف امروز و فردا قرار است که لایحه به تصویب دو مجلس برسد و سپس به امضای سارکوزی. اعتراضات در مقابل مجلس دیروز و امروز ادامه داشته است. دیروز، سه شنبه، دانش آموزان و دانشجویان در پاسخ به فراخوان اتحادیه های کارگری، با شعار "سمعک هایتان را روشن کنید!" در مقابل مجلس تجمع کرده بودند. برخی از پالایشگاه ها سر کار باز گشته اند و برخی دیگر هنوز در اعتصاب بسر می برند. کارگران بخش شهرداری شهر مارسی بدستور دولت دیروز به سر کار بازگشتند. ظرف دو هفته اعتصاب بیش از 10 هزار تن آشغال در خیابان های مارسی جمع شده بود، شهرداری "بدلیل خطرات بهداشتی" به کارگران دستور بازگشت به کار داد.
بنظر نمی رسد که کارگران و میلیون ها نفر از مردم زحمتکش فرانسه بتوانند این لایحه را عقب بنشانند. اعتصاب و جنبش اعتراضی مومنتوم اولیه خود را از دست داده، اما هنوز ادامه دارد. کارگران اعتصابی پالایشگاه ها اعلام کرده اند که در صورت لزوم تا کریسمس به اعتصاب ادامه میدهند و تاکید کرده اند که آغاز کار در برخی از پالایشگاه ها بهیچوجه نشان تفرقه میان کارگران نیست. تصویب این لایحه برای دولت دست راستی سارکوزی یک آزمون مهم طبقاتی است. اما آیا تصویب این لایحه را باید بعنوان شکست طبقه کارگر فرانسه تلقی کرد؟ دستاوردهای این جنبش وسیع اجتماعی چه بود؟
حقیقت جان سخت و ابطال تئوری های ایدئولوگ های سرمایه
در دو دهه اخیر، بورژوازی، چه لیبرال و چه دست راستی، و همچنین برخی از اقتصاد دانان باصطلاح مارکسیست مکررا به کاهش نقش و تعداد طبقه کارگر در جوامع سرمایه داری، با توجه به تحولات تکنیکی و گلوبالیزاسیون، تاکید می کنند و هر یک به سبک خود به نفی اهمیت و جایگاه مبارزه طبقاتی و "دمده شدن" مقوله انقلاب کارگری می رسند. ظاهرا، بدنبال تحولات تکنولوژیک، کارگر دیگر آن جایگاه اساسی را در اقتصاد جامعه ندارد. ظاهرا، سود و بحران و نرخ استثمار و کاهش نزولی نرخ سود یا مقولاتی کهنه اند و یا دیگر ربطی به کار مزدی و فروش نیروی کار ندارند.
طنز جالب اینجاست که سارکوزی پس از قدرت یابی، قوانینی را با هدف محدود کردن قدرت اتحادیه ها تصویب و سپس با تمسخر و استیضاح اعلام کرد که اعتصابات کارگری دیگر قادر نیستند خدمات در جامعه را مختل کنند. جنبش اجتماعی ای که در چند هفته اخیر فرانسه را تکان داده است، لبخند استیضاح را بر لبان سارکوزی و تمام نمایندگان سرمایه خشکانده است. این جنبش اجتماعی به رهبری کارگران، تئوری های ایدئولوگ های بورژوایی، سخنگویان و نمایندگان سرمایه و تئوریسین های باصطلاح مارکسیست در مورد اهمیت و جایگاه طبقه کارگر و مبارزه طبقاتی را به میان آشغال های انبار شده در خیابان های اعتصاب زده فرانسه پرتاب کرد .
دو هفته اعتصاب زیان وسیع مالی به سرمایه داران وارد کرده است، زندگی را تقریبا در جامعه مختل کرده است، فقط در یک شهر بیش از ده هزار تن آشغال در خیابان تلمبار کرده است و قس علیهذا. این واقعیت را باید در مقابل اقتصاددانان و ایدئولوگ ها قرار داد. وزیر مالی فرانسه مجبور شد اعتراف کند که اعتصاب، روزانه نزدیک به 400 میلیون یورو به "اقتصاد فرانسه" زیان وارد می کند. البته بدنبال آن کوشید که کارگران را مسبب ویرانی سرمایه داران کوچک و متوسط بنامد. جالب اینجاست که در تمام دوران اعتصاب، جنگ تبلیغاتی – ایدئولوژیک بورژوازی و دولت اش علیه اعتصاب، کارگران و اتحادیه ها دائما در جریان بوده است؛ اما علیرغم این جنگ تبلیغاتی، اعتصاب، پشتیبانی حدود دو سوم مردم فرانسه را با خود داشته است.
این یک واقعیت عظیم و مهم طبقاتی است. طبقه کارگر فرانسه موفق شد که پس از دو دهه حملات عنان گسیخته بورژوازی، دگر بار در یک جنبش اجتماعی وسیع در جایگاه رهبری جنبش اجتماعی در دفاع از حقوق و رفاه انسانی عروج کند. ظرف دو سال اخیر، بحران عمیق جهانی سرمایه داری و مبارزات کارگری، بویژه جنبش اخیر در فرانسه حقیقت پایدار "کاپیتال" و "مانیفست کمونیست" را در مقابل چشمان ترسان بورژوازی جهانی قرار داده است. در فرانسه، هر دو سوی این نبرد طبقاتی به اهمیت این دور اخیر از مبارزه واقف اند. و از این رو است که هر دو سو می کوشند تا آخرین نفس به جنگ ادامه دهند .
دستاوردهای جنبش اعتصابی
ممکن است که جنبش اعتصابی اخیر در فرانسه در اهداف بلافاصله اش شکست بخورد. زیرا شکست در مقابل این نبرد وسیع و توده ای برای بورژوازی فرانسه معنایی بسیار وسیعتر از لایحه مورد بحث دربر خواهد داشت و لذا مصمم به تصویب این لایحه است. اما جنبش کارگری و طبقه کارگر فرانسه با این حرکت قابل تحسین موفق شد که موقعیت خود را در جامعه دگرگون کند. موفق شد که به پیشتاز مبارزه برای رفاه و عدالت اجتماعی بدل شود. موفق شد که پشتیبانی وسیع و توده ای اکثریت مردم فرانسه را پشت خود بیاورد. این یک دستاورد مهم برای جنبش کارگری و چپ و کمونیسم نه تنها در فرانسه، بلکه در اروپا است. این دستاوردی مهم و با ارزش است و باید بر اساس آن دست بکار ساختن یک جنبش وسیع کمونیستی – کارگری شد .
مساله اینجاست که مبارزه برای آزادی، برابری و رفاه در فرانسه به سد توهمات رفرمیستی، سندیکالیستی و دموکراسی طلبی برخورد می کند. علیرغم این مبارزه پرشکوه و پرچمداری مبارزه برای رفاه و عدالت اجتماعی، طبقه کارگر فرانسه، حتی میلیتانت ترین بخش آن، به رفرمیسم، سندیکالیسم و دموکراسی متوهم است. باید پرده این توهمات دریده شود. باید نشان داده شود که در تحليل نهائى دو راه بیشتر موجود نیست: تسلیم به حملات عنان گسیخته بورژوازی، بویژه در شرایط بحران عمیق سرمایه، یا سرنگونی سرمایه و نظام سرمایه داری. این حقیقت را باید در مقابل چشمان کارگران قرار داد. حقیقتی که احزاب کمونیسم بورژوایی، رفرمیسم و سندیکالیسم در پرده ابهام پوشانده اند .
اعتصاب و جنبش اجتماعی اعتراضی حول آن، نور امید را به دلهای طبقه کارگر و زحمتکشان در جهان تابانده است. این مبارزه تحسین عمومی کارگری را در سراسر دنیا برانگیخته است. طبقه کارگر جهانی به استقامت، رادیکالیسم و قدرت طبقه کارگر فرانسه افتخار می کند. باید تمام این دستاوردهای معنوی و عینی را به تخت پرشی برای رشد و عروج یک جنبش کمونیستی - کارگری قوی بدل کرد . *